سالها دل طلب جام جم از ما میکرد ۱۴۳
رواق / Ravaq - Un pódcast de فرزآن
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۱۴۳فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلانسالها دل طلب جام جم از ما میکردوآنچه خود داشت ز بيگانه تمنا میکردگوهری کز صدف کون و مکان بيرون استطلب از گمشدگان لب دريا میکردبیدلی در همه احوال خدا با او بوداو نمیديدش و از دور خدایا میکردمشکل خويش بر پير مغان بردم دوشکو به تاييد نظر حل معما میکردديدمش خرم و خندان قدح باده به دستو اندر آن آينه صد گونه تماشا میکردگفتم اين جام جهان بين به تو کی داد حکيمگفت آن روز که اين گنبد مينا میکرداين همه شعبدهی خویش (عقل) که میکرد (آنجا) اینجاسامری (ساحری) پيش عصا و يد بيضا میکردآنکه چون غنچه لبش راز حقیقت بنهفتورق خاطر از این نکته محشا میکردگفت آن يار کز او گشت سر دار بلندجرمش اين بود که اسرار هويدا میکردفيض روح القدس ار باز مدد فرمايدديگران هم بکنند آن چه مسيحا میکردگفتمش سلسله زلف بتان از پی چيست(گفتمش زلف چو زنجیر بتان دانی چیست؟)گفت حافظ گلهای از (شب یلدا) دل شيدا میکردSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations