سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ۰۵۸
رواق / Ravaq - Un pódcast de فرزآن
«««««میبهـا»»»»»غزل نمره ۰۵۸مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلانسر ارادت ما و آستان حضرت دوستکه هر چه بر سر ما میرود، ارادت اوستنظير دوست نديدم اگر چه از مه و مهرنهادم آينهها در مقابل رخ دوستصبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهدکه چون شکنج ورقهای غنچه، توبرتوستنه من سبوکش اين دير رندسوزم و بسبسا سرا که در اين کارخانه سنگ و (خاکِ) سبوستمگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان راکه باد غاليهسا گشت و خاک عنبربوستنثار روی تو، هر برگ گل که در چمن استفدای قد تو، هر سروبن که بر لب جوستزبان ناطقه در وصف شوق نالان (ما لال) استچه جای کلک بريده زبان بيهدهگوسترخ تو در دلم آمد مراد خواهم يافتچرا که حال نکو در قفای فال نکوستنه اين زمان دل حافظ در آتش هوس استکه داغدار ازل همچو لاله خودروستSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations