شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد ۱۲۵

رواق / Ravaq - Un pódcast de فرزآن

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۱۲۵فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلنشاهد آن نيست که مویی و ميانی دارد بنده‌ی طلعت آن باش که آنی دارد شيوه‌ی حور و پری گر چه (خوب و) لطيف است ولی خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد چشمه‌ی چشم مرا ای گل خندان درياب که به اميد تو خوش آب روانی دارد گوی خوبی که برد از تو که خورشيد آنجا نه (نی)سواری‌ست که در دست عنانی دارد دل‌نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی آری آری سخن عشق نشانی دارد خم ابروی تو در صنعت تيراندازیبرده از دست هر آن کس که کمانی دارد(دست برده‌ست ز هر کس که کمانی دارد)در ره عشق نشد کس به يقين محرم راز هر کسی بر حَسَب فکر (فهم) گمانی دارد با خرابات‌نشينان ز کرامات ملاف هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد مرغ زيرک نزند در چمنش پرده‌سرای هر بهاری که به دنباله خزانی دارد مدعی گو لغز و نکته به حافظ مفروش کلک ما نيز زبانی و بيانی داردSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations